نظام پزشکی؛ پایان کار
به گزارش آب مایه حیات، بابک زمانی نورولوژیست؛ پایان بعد از اقدامات زنجیره وار فراوان، بالاخره رئیس سازمان نظام پزشکی مشخص شد. رئیس سازمان به خودی خود یک فاکتور مهم در سیستم سلامت و یک رسانه بسیار مهم در درخواست های پزشکان است؛ پس پربیراه نیست که انتخاب او را پایان کاری بخوانیم که مقدمات زیادی لازم داشت؛ ابتدا با تحقیر سازمان و رئیس سازمان در انظار عمومی، این پیغام ارسال شد که از رئیس نظام پزشکی کاری ساخته نیست.

رئیس سازمان این اواخر حتی عضو ستاد کرونا هم نبود؛ بنابراین بسیاری از افراد شناخته شده در جامعه پزشکی انگیزه خود را برای مداخله در کاری که بزرگان دوست ندارند و تنها حاصلش هم بدنامی در میان همکاران است، از دست دادند. بعد از این خودسانسوری تشویق شده، جامعه وارد خودسانسوری شد.
بسیاری از پزشکان که بعضی از ایشان حتی بدنه اصلی سازمان را تشکیل می دادند و بسیاری از فعالان صنفی ردصلاحیت شدند. نتیجه آنکه طبیب بزرگواری در صندلی معمرین و پیش کسوتان جامعه پزشکی نهاده شد که هنوز 50 ساله هم نشده است، اما به گروهی وجیه الدوله تعلق دارد.
اما آنچه در این یادداشت می خواهم از این رخداد نتیجه بگیرم، این است که با همه این تفاصیل، آنچه در مخیله برنامه ریزان است، به منصه ظهور نخواهد رسید، به خصوص به این علت که این شخص و فرد است که مقهور شرایط و امکانات است و نه برعکس! نمی توان پذیرفت برنامه ریزانی وجود داشته باشند که موافق ارتقای سیستم سلامتی که خود و عزیزانشان از آن استفاده می نمایند، نباشند؛ بنابراین فرض ایشان بر آن است که یک رنگ شدن تمام مسئولان نهاد های مختلف سلامت باعث نیل به سطح سلامت بالاتری در کشور خواهد شد.
عجیب است، اما گویا معتقدند خصوصیات فردی که انتخاب می گردد و خلوص شخصیت او از زاویه محبوب روز مهم ترین فاکتور است و گویا این خصوصیات همیشه بدون تغییر می مانند؛ بنابراین تمام هم و غم خود را مصروف زمان انتخاب می نمایند. این اعتقاد آن قدر استوار است که زحمات زیادی هم برای آن می کشند.
اما بار ها و بار ها تجربه شده است که مسئولان تازه در مواجهه با صخره سخت واقعیت ها به سرعت همرنگی شان رو به کاهش می گذارد و هر بار گروه هایی با رنگ های مختلف از آخرین کوشش برای همرنگی برمی خیزند؛ به خصوص که هیچ برنامه منسجمی هم پیش پای رئیس تازه گذاشته نشده و در هر مقطعی باید به تن هایی تصمیمات تازه بگیرد؛ تصمیماتی که کسی پیش تر درباره آن نیندیشیده است.
دستورالعمل حزب یا گروهی که او را برگزیده اند، وجود ندارد که هیچ، هیچ گونه تعامل عملی از جانب جامعه پزشکی هم امکان پذیر نیست؛ یعنی اگر تصمیمی بالقوه سازمان سلامت را تهدید کند، امکان برآمدن صدا و هشداری هم از میان جامعه پزشکی وجود ندارد و این رئیس تازه است که بلاواسطه و با دست خود در معرض آتش قرار می گیرد؛ بنابراین آیا بهتر نبود از ابتدا این چندرنگی به رسمیت پذیرفته می شد، به سازمان صنفی پزشکان بها داده می شد تا عده زیادی رغبت نمایند در اداره آن و انتخاب افراد مشارکت بیشتری داشته باشند؟
آیا احساس مداخله در گردش امور، قدمی هرچند کوچک خلاف منافع دفاتر مهاجرتی کانادا محسوب نمی گردد؟ بهتر نبود ضمن برخورد با هر اقدام غیر صنفی و نظارت درست بعد از انتخاب، تأیید صلاحیت را بالکل لغو (یا محدود به موارد خاص) و این سازمان را به همه جامعه پزشکی می سپردند تا تمام دیدگاه های سلامت در آن انعکاس پیدا کند؟ آیا بهتر نیست دیدگاه قدیمی انتخاب آدم درست را به دیدگاه تازهتر فراوری آدم درست در جریان کار تبدیل کنیم؟ این نگاه تازه معانی دیگری هم دارد.
اگر فرد مقهور شرایط است، اگر فرد پا به پای تحولات و در رویارویی با واقعیات تغییر می نماید، آیا می توان رئیس و به تبع آن سازمان را به لحاظ پیشینه رئیس یا نحوه انتخابش یکسره نادیده گرفت؟ پاسخ روشن است؛ جامعه پزشکی راهی ندارد جز آنکه به تعامل، نقد، درخواست عملی، نشان دادن راه درست -اگر معلوم شده - و کوشش برای مداخله در امور ادامه دهد. نه تنها راه دیگری ندارد، بلکه باید تأکید کرد رویکرد انتقادی همیشه در کوشش تأثیر بر وقایع است نه پذیرش آن ها به نفی یا اثبات.
منبع: روزنامه شرق
منبع: فرارو